شنبه 1 مهر 1391 ساعت 10:13 |
بازدید : 750 |
نوشته شده به دست تندر |
(نظرات )
امروز هم که کلاس اولی ها برای اولین بار میرن سر کلاس روز قشنگ و به
یاد ماندنی است .
یادش بخیر برای اولین بار که میخواستم برم مدرسه یادمه دم در مدرسه
برامون اسفند دود میکردند و یه شاخه گل هم بهمون میدادن یادمه من روز
اول که رفتم به مدرسه و وقتی مادرم دستهای منو گرفت و منو به مدرسه
برد و میخواست تنهمام بذاره تا ما بریم سر کلاس کلی گریه کردم که در
همون حال داشتن ازمون عکس میگرفتن که یه دفعه یه خانومی اومد و بهم
گفت چرا گریه میکنی و تو باید خوشحال باشی که اومدی مدرسه و این جا
دوست های زیادی رو پیدا میکنی .
یادش بخیر چه شیطنت هایی که نمیکردیم و چه تنبیه هایی که نمی شدیم .
زنگ های تفریح که به این ور و ان ور می دویدیم . سرهایمان که باید با نمره
ی 4 از ته زده می شد و اگر هم نمی زدیم خوراک قیچی ای میشد که یک
چهار راه از اون بسازند و سوژه ی دیگران میشدیم .
خط ونشان هایی که برای هم در زنگ های اخر میکشیدیم و بعد یادمان
میرفت و اگر ما خطا کار بودیم فرار را بر قرار ترجیح می دادیم یک پا داشتیم
4 تای دیگر هم قرض میکردیم و فرار........
شما هم حتما روز اولی که به مدرسه رفتید رو یادتون میاد که چه روز پر
خاطره ای بوده .
یادش بخیر یادش بخیر
باز امد بوی ماه مدرسه بوی شادی های راه مدرسه
اگه بغل دستي شما سر كلاس كه اتفاقا" كنار شما رديف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توي دماغش فرو كرد،شش دور بپيچوند، بعد با يه حالت دوراني بيرون آورد،خوب بهش نگاه كرد و بعد خيلي آروم زير ميز كلاس دستش رو پاك كرد !نه !اين يكي رو شرمنده . آدميزاد هم يه تحملي داره